سفارش تبلیغ
امروز: شنبه 103 آذر 3

دو تصویر از دو رئیس جمهور

شخصی که در تصویر زیر می بینید ، "دکتر محمود احمدی نژاد" ، رئیس جمهور فعلی کشور عزیزمان ایران است. 
 دکتر محمود احمدی نژاد تحصیلات حوزوی ندارد و یک چهره دانشگاهی با مدرک دکترای مهندسی عمران و استاد دانشگاه علم و صنعت بوده و می باشد.

و شخصی که در تصویر زیر می بینید ، "حجه الاسلام  والمسلمین سید محمد خاتمی" ، رئیس جمهور سابق کشور عزیزمان ایران است. حجه الاسلام والمسلمین خاتمی فرزند یک "آیت الله" است ، فرزند مرحوم آیت الله  سید روح الله خاتمی امام فقید جمعه یزد ... .سید محمد خاتمی تحصیل کرده حوزه های علمیه و ملبس به "لباس مقدس روحانیت" می باشد.


اصل فیلم را می توانید در این آدرس ببینید

 


 نوشته شده توسط مرتضی در شنبه 86/3/26 و ساعت 5:59 عصر | نظرات دیگران()

شاگرد ممتاز مکتب روح الله(ره)


دکتر احمدی نژاد پس از برگزیده شدن به «خدمتگزاری» جمهور همواره مورد توجه خاص مقام معظم رهبری و مردم دین باور و عناصر پاک کشورمان بوده است، به گونه ای که رهبر معظم انقلاب در جمع زائران حرم حضرت امام (ره) فرمودند: «امروز دولت ایران، یکی از محبوب ترین دولت ها بعد از مشروطه و در صد سال اخیر است.»(1) این افتخار برای دولت نهم و رئیس جمهور مکتبی آن که از سوی عالی ترین مقام نظام مورد تصریح قرار گرفته، چنان غرورآفرین است که باید صاحبان اندیشه و قلم های متعهد، آن را از ابعاد گوناگون واکاوی کنند.
بی گمان راز اصلی محبوبیت کم مانند دولت در سالیان اخیر، رویکرد دینی و مردمی آن و در یک کلام، بازگشت به ارزش های اصیل انقلاب و آرمان های ناب پیرجماران(ره) است. نگاهی گذرا به دوران تبلیغات انتخابات مرحله نهم ریاست جمهوری و شعارهای نامزدهای وقت، این مدعا را به خوبی روشن می کند. در آن دوران که عده ای تأکید بر شعارهای امام (ره) و انقلاب را عامل کاهش آرا می پنداشتند و می کوشیدند با شعارهای به ظاهر جذاب و تبلیغاتی، آرای مردم و جوانان را از آنِ خود کنند، دکتر احمدی نژاد با صفا و صداقت ویژه خود بر آرمان های ناب حضرت روح الله ) ره) پای می فشرد و آن را راه سعادت نظام و ملت می دانست و در کمال ناباوری برخی گروه های سیاسی توانست اعتماد و محبت ملت را به خود جلب کند و پس از چندی سکان قوه اجرایی کشور را در دست گیرد.
در آن دوران، هفته نامه ساندی تایمز تصریح کرده بود: «اظهارات احمدی نژاد، یادآورشعارهای آیت الله خمینی است» و روزنامه سوئیسی لوتر با تأکید بر این که او پیرو راستین مکتب آیت الله خمینی است، افزوده بود: «احمدی نژاد آشکارا مدافع ارزش های انقلاب اسلامی است و با این که در حوزه علمیه قم نبوده، سخنرانی های او سرشار از اشارات مذهبی است.» با توجه به همین رویکرد بود که مقام معظم رهبری در حکم تنفیذ وی فرمودند: «سخن صریح و قاطع و صادقانه ایشان در تعهد به خدمتگزاری و رفع محرومیت و مبارزه با فساد و لحن افتخارآمیز ایشان در پایبندی به اسلام و آرمان های انقلاب که با منش مردمی و ساده زیستی همراه بود، دل ها و آرای مردم را متوجه ایشان کرد.«
دکتر احمدی نژاد از همان آغاز رسیدن به ریاست جمهوری، همه توان خود را برای تحقق اهداف بلند امام (ره ) - که برگرفته از ارزش های اسلامی بود - به کار گرفت و برای هدایت سیاست ها و رویکردهای داخلی و خارجی دولت بر محور آن کوشش های فراوانی به عمل آورد. و از همین رو بود که رهبر عظیم الشأن انقلاب فرمودند: «با روی کار آمدن دولت نهم، انقلاب در مسیر واقعی خود قرار گرفت.»(2)، «دوره کنونی به لحاظ انطباق شعارها و اهداف دولت با مبانی انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) استثنایی است.»(3) و «ارزش های دینی و انقلابی، مردمی بودن و رعایت خیر و صلاح مردم از جهتگیری های اصلی دولت به شمار می رود.» (4)
ایشان در جایی دیگر تأکید کردند: «دولتی مردمی، پایبند به ارزش های دینی و کمربسته برای خدمت به مردم و در راس آن رئیس جمهوری با شیوه و منشی مردمی، با ایمان، ساده زیست، دلسوز، خستگی ناپذیر، شجاع و دارای اعتماد به نفس در وسط میدان کار و تلاش و صاحب ابتکار عمل در مسائل داخلی و بین المللی مشغول فعالیت است.» (5)
همچنین فرمودند: «مسؤولان دولت به معنای حقیقی کلمه شبانه روز در حال مجاهدت هستند و با برنامه ریزی، اقدام و پیگیری، اهداف نظام و مردم را دنبال می کنند که باید این نعمت را شناخت و قدر دانست.» (6)
حضرت آیت الله نوری همدانی از مراجع عظام تقلید، انگیزه حمایت های رهبری از دولت نهم را «تلاش خستگی ناپذیر آقای احمدی نژاد در عمل به حدیث امام صادق (ع) مبنی بر برقراری امنیت، عدالت و فراهم کردن نیازهای مردم» (7) می دانند.
حضرت آیت الله جوادی آملی نیز در جمع اعضای شورای اداری استان مازندران تذکر می دهند: «حواستان جمع باشد؛ مردم احمدی نژاد را می خواهند» و در خطبه های نمازجمعه، علت محبوبیت دولت کنونی را تواضع و مردمداری دانسته و می افزاید: «در دولت کنونی آن تفاخر و تظاهر به قدرت و ثروت که در دولت های گذشته کمابیش به چشم می خورد، وجود ندارد.» (8)
به رغم حمایت های گسترده رهبری از دولت نهم و شخص رئیس جمهور محترم، برخی افراد و گروه های سیاست زده که در نادیده گرفتن حقایق ید طولایی دارند، این گونه حمایت ها را عادی و لازمه جایگاه رهبری دانستند؛ اما معظم له در جمع زائران حرم رضوی تصریح کردند: «از این دولت به طور خاص حمایت می کنم.»(9) و در تشریح انگیزه این حمایت فرمودند: «این جهتگیری های دینی و ارزشگرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد. سختکوشی، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهای استانی، جهتگیری عدالت ورزی مردمی، این ها خیلی قیمت دارد و من قدر این ها را می دانم.» (10)
و از همین رو است که نشریه آسیاتایمز خاطرنشان می کند: « [حضرت] آیت الله خامنه ای یک نظریه پرداز به شدت متعهد است که قویاً از احمدی نژاد حمایت می کند.»(11)
دکتر احمد توکلی هم با اشاره به برخی ویژگی های رئیس جمهور می گوید: «این جهتگیری دکتر احمدی نژاد، متأثر از نهج البلاغه و حکومت اسلامی صحیح و خط امام (ره) است... در عرصه خارجی هم شجاعت و اعتماد به نفس دکتر احمدی نژاد و روحیه اصرار بر ارزش های انقلابی که در ایشان و تا حدی در دولت ایشان بیش تر از گذشته وجود دارد، باعث شده که دولت فعلی در عرصه بین المللی به وضوح، دولت فعال، تأثیرگذار، خطدهنده و مدافع منافع ملی باشد.»(12)
رئیس جمهور ترکمنستان هم تصریح می کند: «آقای احمدی نژاد، شخصیت قاطعی است که در مذاکرات حاضر نیست یک قدم به عقب برود.» (13) و برژینسکی - سیاستمدار کهنه کار امریکایی- اذعان می کند: «رئیس جمهور پیشین ایران با رفتار و شیوه ملایم و لبخند نتواست امریکا را به عقب نشینی وادارد ولی آقای احمدی نژاد با شدت عمل و تندی توانسته است امریکا را گام به گام در دیپلماسی جهانی و نبرد ایدئولوژیک به عقب براند. امروز احمدی نژاد یکی از رهبران اصلی دنیا است.» (14)
به هر حال، بررسی تطبیقی مواضع و عملکرد دولت نهم طی دو سال اخیر نشان می دهد که رئیس جمهور با کمال دقت و اراده در مسیر ترسیمی ایشان گام برمی دارد و در این راه از ملامت ملامتگران باکی ندارد. البته همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند، «باید برای ترویج و تعمیم تفکرات امام راحل عظیم الشأن، به طور مستمر و خستگی ناپذیر، مجاهدت و در «فکر و حرف و عمل» همان گونه که ایشان می خواست، رفتار کرد تا حرکت عظیم آن بزرگوار، با قوت و قدرت ادامه یابد.» (15)
و خوشبختانه این مهم در دولت کنونی به خوبی مشهود است.

------------------------------
پی نوشت ها:
1. سخنرانی در مراسم سالگرد رحلت امام (ره)، خرداد 85
2. صبح صادق، شماره 254، ص3
3. دیدار با هیأت دولت، شهریور85
4. دیدار با هیأت دولت، مهر 85
5. در جمع مردم پرشور گرمسار، آبان 85
6. در دیدار منتخبان چهارمین دوره مجلس خبرگان، اسفند 85
7. دیدار با فرماندهان سپاه، 1385
8.خرداد 85
9. در جمع زائران حرم رضوی، فروردین 86
10. همان
11. مهر 85
14-12. مرداد85
15. در دیدار مسؤولان مراسم سالگرد ارتحال امام (ره)، خرداد86


 نوشته شده توسط مرتضی در جمعه 86/3/18 و ساعت 12:10 صبح | نظرات دیگران()

حجت االاسلام سید علی اکبر موسوی حسینی (برنامه اخلاق در خانواده) در وبلاگ شخصی خود درباره ساده زیستی رهبر معظم انقلاب آورده است:
زندگی مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای، بسیار ساده و در پایین ترین سطح و با کم ترین امکانات می باشد.معظم لَه مانند معمولی ترین افراد جامعه زندگی می کنند. ما زمانی خدمت ایشان رفتیم و از آقا درخواست نمودیم تا اجازه بفرمایند از داخل منزلشان و وضیعت زندگیشان فیلم برداری کنیم، تا مردم وضیعت زندگی رهبر خود را ببینند و بفهمند که ایشان چگونه زندگی می کنند.
آقا فرمودند: «اگر شمابخواهید زندگی مرا نشان بدهید می ترسم خیلی ها باورنکنند.»

شامی در محضر آقا
روزی که در منزل مقام رهبری، در خدمت ایشان بودم، بحث قدری به طول انجامید و نزدیک مغرب شد. پس از نماز، معظم لَه با مهربانی به من فرمودند: «آقا رحیم! شام را مهمان ما باشید.»
بنده در عین حال که این را توفیقی می دانستم، خدمتشان عرض کردم: «اسباب زحمت می شود.»
مقام معظم رهبری فرمودند: «نه، بمانید؛ هرچه هست با هم می خوریم.» وقتیکه سفره را گشودند و شام را آوردند، دیدم شام چیزی جز املت ساده نیست! (سردار سرلشکر سید رحیم صفوی)

گوشت کوپنی
مصرف گوشت خانه ی آیت الله خامنه ای در زمان ریاست جمهوری تنها از طریق کوپن بود.ایشان درآن زمان به من فرمودند: «من تاکنون غیرازهمان گوشت کوپنی که به همه مردم داده می شود گوشت دیگری از بازار نخریده ام.» امروز هم زندگی ایشان مثل زندگی مردم محروم ومستضعف است. (آیت الله مصباح یزدی)

میز و صندلی
زندگی شخصی آقا از سادگی و سلامت خاصی برخوردار است. این سادگی به زندگی نزدیکان ایشان نیز سرایت کرده است. آقا و فرزندانش اهل تجملات نیستند. همین اعتقاد آنان را از سوء استفاده از مقام و موقعیت بازداشته است. من این سادگی را در منزل ایشان به تماشا نشستم. روزی معظم لَه مرا به کتابخانه خود دعوت کردند، من درآن جا یک میز ساده و قدیمی دیدم. در کنار میز نیز یک صندلی کهنه بود. آن میز وصندلی مربوط به قبل از انقلاب بود. مقام معظم رهبری در کتابخانه ی ساده ی خود هنوز از همان میز و صندلی استفاده می کنند. (آیت الله سیدمحمودهاشمی شاهرودی)

پناه بردن به موکت
بر خود واجب می دانم که شهادت دهم زندگی داخلی آیت الله خامنه ای نه ازباب این که رهبر عزیزانقلاب ما به این حرف ها نیاز داشته باشند، بلکه وظیفه خود می دانم تا این مهم را به مردم مسلمان وانقلابی ایران بگویم.
من از داخل منزل ایشان مطلع هستم. مقام معظم رهبری درخانه، بیش از یک نوع غذا بر سفره ندارند. خانواده ی معظم لَه روی موکت زندگی می کنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس آن جا بود. من از زبری آن فرش به موکت پناه بردم! (حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی«ره»)

برنج کوپنی
من درآن زمان نماینده ی مجلس شورای اسلامی بودم. همسرم یکی از بچّه ها را نزد پزشک برد و درمطب دکتر همسر مقام معظم رهبری را ملاقات کرد. ایشان نیز یکی از فرزندان خود را برای مداوا به آنجا آورده بودند. کسی نمی دانست که ایشان کیست!
چون نوبت به همسر اقا رسید؛ به اتاق پزشک مراجه کردند. دکتر پس از معالجه فرزند مقام معظم رهبری گفت: «برای مداوای فرزندتان روزی یک لیوان لعاب برنج به او بدهید.
همسر مقام معظم رهبری گفت: «ما چنین امکاناتی را نداریم.»
پزشک که ایشان را نمی شناخت عصبانی شد و گفت: «مگر امکان دارد درخانه ای برنج نباشد؟!»
همسر مقام معظم رهبری فرمود: «آقای ما اجازه نمی دهد که درخانه، غیرازبرنج کوپنی استفاده کنیم وآن هم کفاف خوراک ما را بیش ازیک باردرهفته نمی دهد.» (آقای سید علی اکبر طاهایی)

خانه ای کوچک و غذایی ساده
زمانی که مقام معظم رهبری در ایرانشهرتبعید بودند، در ساختمانی که یک اتاق و یک آشپزخانه داشت زندگی می کردند.
همین مکان کوچک هر روز پذیرای تعداد زیادی از مهمانانی بود که از راه های دور و نزدیک به آن جا می آمدند. من هم توفیق داشتم که در آن روزها به دیدن ایشان بروم. چون به ایرانشهر رفتم وآقا را زیارت کردم، دیدم که تک و تنهایند و کسی کمک کار ایشان نیست.
تصمیم گرفتم چند روز در آنجا بمانم و به معظم لَه کمک کنم. درتمام روزهایی که من درمحضر آقا بودم، غذای ایشان و مهمان ها سیب زمینی، نیمرو وتخم مرغ آب پز بود. (حجت الاسلام والمسلمین سید علی اصغر باقی زاده)

ساده زیستی آقا
با اینکه مقام معظم رهبری می توانند از همه ی امکانات مادی بهره مند شوند، سطح زندگی خصوصی ایشان از سطح زندگی یک شهروند معمولی پایین تر است.
معظم لَه علاوه بر این که از یک زندگی معمولی سطح پایین بهره می برند، دائماً به مسئولان سفارش می کنند: «مواظب زندگی خود باشید. اصراف نکنید.»
آیت الله خامنه ای معتقدند که مردم را باید عملاً به ساده زیستی دعوت نمود. خودشان در صف مقدم این دعوت هستند. ایشان در مناسبت های خاصی که برنامه خواندن صیغه ی عقد دارند، قبل از اجرای عقد، حدود یک ربع، عروس و داماد و خانواده های آن ها را به رعایت صرفه جویی دعوت می نمایند و می فرمایند:
«خرج های گزاف نداشته باشید؛ تشریفات و ریخت و پاش نداشته باشید.»
خود آقا هم در زندگی خصوصی شان، دقیقاً همین طور عمل می کنند. معظم له نه حقوق از جایی دریافت می کنند و نه از وجوهاتی که از اطراف و اکناف خدمت ایشان می آید، برای زندگی شخصی خود استفاده می کنند. زندگی ایشان از طریق هدایا و نذوراتی است که علاقه مندان و ارادتمندان معظم لَه تقدیم می کنند.
فرزندان آقا هم همین طور زندگی می کنند و همین سادگی و ساده زیستی را دارند. (حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی)

شام مختصر
در اوایل ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای، یک شب دیداری با ایشان داشتم. صحبت به درازا کشید، معظم لَه فرمودند: «شام پیش ما بمان.»
من از این دعوت خوشحال شدم؛ زیرا می توانستم مدتی بیش تر در خدمت ایشان باشم.
آقا فرمودند: «من نمی دانم شام چی داریم یا اصلاً به اندازه ما دونفر شام هست یا نه؟ به هر حال، هرچه باشد با هم می خوریم.»
از همان دفتر کار به منزل تلفن زدند و با خانواده صحبت کردند و گفتند: «خانم، شام چی داریم؟ فلانی پیش ماست و من گفته ام که هر چه باشد با هم می خوریم.»
از جواب های آیت الله خامنه ای، احساس کردم که در منزل به اندازه یک نفر شام کنار گذاشته اند.
آقا فرمودند: «عیبی نداره! هر چه هست برای ما بفرستید، قدری هم پنیر و ماست همراهش کنید.»
پس از گذشت حدود یک ربع، یک بشقاب برنج ساده با یک کاسه کوچک خورشت معمولی خیلی متوسط و مختصر آوردند. قدری هم شاید نان و پنیر و ماست همراه آن بود. آن ها را نصف کردیم و با هم خوردیم.
من در دلم و بعدها به زبانم، هزار مرتبه خداوند را به سبب نعمت انقلاب اسلامی شکر کردم که چنین تحولی در کشور ایجاد کرد. در دستگاه طاغوت – در قبل از انقلاب – چه جاه و جلال و تجمل و اصراف و تبذیری وجود داشت و امروز رئیس جمهور چه ساده زندگی می کند!
زندگی آیت الله خامنه ای هنوز هم همین طور است. روش ایشان در زندگی عوض نشده است. اگر معظم لَه مردم را به صرفه جویی دعوت می کنند، خودشان قبل از مردم به صرفه جویی عمل می نمایند. (دکتر غلامعلی حداد عادل)

عدم سوء استفاده از موقعیت
در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای، ایشان ماجرایی را برای من تعریف کردند که بسیار شنیدنی و جالب است.
معظم لَه فرمودند روزی در دفتر کارم نشسته بودم، تلفن زنگ زد. مادرم پشت خط بود، گوشی را که برداشتم با صدای خنده ایشان روبه رو شدم. علت را پرسیدم؛ مادرم گفت: «چند روزی است در خانه هیچ نداریم، پدرت هم پولی ندارد.»
این داستان برای من بسیار مهم بود. پدر و مادر رئیس جمهور کشور، پول و غذا ندارند.
ماجرای مذکور نشان از ساده زیستی در خانه مقام ولایت دارد. ایشان در خانه بسیار ساده زندگی می کنند و هیچ فردی تا به حال نتوانسته از موقعیت معظم لَه سوء استفاده کند. چه افتخاری برای ملت مهم تر از این که چنین شخصیت ارزشمندی رهبری آنان را بر عهده دارد؟! (حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری)

فرش های ساییده
مقداری زیلو در خانه مقام معظم رهبری بود. آن ها را جمع کردیم و فروختیم و یک مقدار هم پول از مال شخصی خودم روی آن ها گذاشتم. تا به جای آن زیلوها، برای منزل آقا فرشی تهیه کنیم.
وقتی زیلوها را عوض کردیم و فرش ها را پهن نمودیم، آقا تشریف آوردند و فرمودند: «این ها دیگر چیست؟!»
گفتم:« زیلوها را عوض کردیم.»
فرمودند: اشتباه کردید که عوض نمودید. بروید همان زیلوها را بیاورید. اصرار را بی فایده دیدم و با هزار مکافات رفتم و زیلوها را پیدا کردم وتوی خانه انداختم. زیلوهایی که واقعاً به آن ها نگاه می کردی، می دیدی که نخشان در آمده و ساییده شده اند. (سردار سرتیپ پاسدار شوشتری)

کوپن قند و شکر
در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای، روزی همسر ایشان به منزل ما آمدند و به من گفتند: «کوپن قند و شکر ما تمام شده است، اگر شما قند و شکر دارید مقداری به ما قرض بدهید.» (خانم زهرا رهنورد)


 نوشته شده توسط مرتضی در پنج شنبه 86/3/10 و ساعت 9:25 عصر | نظرات دیگران()
امروز به‌ نام‌ اسلام‌ سخن‌ می‌گوییم‌ و رسالت‌ اسلام‌ را رسالت‌ برتر می‌دانیم‌ ـ به‌ وجود خانمهایی‌ مثل‌ شما افتخار می‌کنیم‌ و این‌ از آن‌ جاست‌ که‌ هر تبلیغ‌ و ادعایی‌، هرگاه‌ به‌ مرحله‌ی‌ عمل‌ و تحقق‌ نزدیک‌ شد، ارزش‌ واقعی‌ خود را خواهد یافت‌. ما در مورد مسئله‌ی‌ زن‌ از یک‌ سو و مسئله‌ی‌ دانش‌ و تخصص‌ از سوی‌ دیگر و مسئله‌ی‌ خدمت‌ به‌ افراد بشر هم‌ از جانب‌ دیگر، به‌ نام‌ اسلام‌ ادعاهایی‌ داریم‌. ادعاهای‌ ما، در چارچوب‌ اسلام‌ است‌.
ما معتقدیم‌ زنان‌ در هر جامعه‌ی‌ سالم‌ بشری‌ قادرند و می‌باید فرصت‌ پیدا کنند که‌ در حد سهم‌ خود، تلاش‌ و مسابقه‌ی‌ خویش‌ را در پیشرفتهای‌ علمی‌ و اجتماعی‌ و سازندگی‌ و اداره‌ی‌ این‌ جهان‌ به‌ عهده‌ بگیرند. از این‌ جهت‌، میان‌ زن‌ و مرد هیچ‌ تفاوتی‌ نیست‌. هدف‌ از آفرینش‌ هر فرد انسان‌، عبارت‌ از همان‌ هدف‌ آفرینش‌ بشریت‌ است؛ یعنی‌ رسیدن‌ به‌ کمال‌ بشری‌ و بهره‌ بردن‌ از بیشترین‌ فضایلی‌ که‌ یک‌ انسان‌ می‌تواند به‌ آن‌ فضایل‌ آراسته‌ بشود. فرقی‌ هم‌ بین‌ زن‌ و مرد نیست‌. نشانه‌اش‌ در درجه‌ی‌ اول‌، فاطمه‌ی ‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) و در درجه‌ی‌ بعد، دیگر زنان‌ بزرگ‌ تاریخ‌ است‌.
فاطمه‌ی‌زهرا(س‌) در قله‌ی‌ بشریت‌ قرار دارد و کسی‌ از او بالاتر نیست‌ و می‌بینیم‌ که‌ آن‌ بزرگوار به‌عنوان‌ یک‌ بانوی‌ مسلمان‌، این‌ فرصت‌ و قدرت‌ را یافت‌ که‌ خودش‌ را به‌ این‌ اوج‌ برساند. پس‌، فرقی‌ بین‌ زن‌ و مرد نیست‌ و بخصوص‌ شاید از همین‌ جهت‌ هم‌ است‌ که‌ خدای‌ متعال‌ در قرآن‌ کریم‌، آن‌ وقتی‌ که‌ راجع‌ به‌ نمونه‌ی‌ انسانهای‌ خوب‌ و نمونه‌ی‌ انسانهای‌ بد مثال‌ می‌زند، مثال‌ را در هر دو مورد از زن‌ انتخاب‌ می‌کند. یک‌ مورد زن‌ فرعون‌ و در مورد دیگر، همسر نوح‌ و لوط را مثال‌ می‌زند: "و ضرب ‌الله‌ مثلاً للذین‌ امنوا امرات‌ فرعون‌". در مقابل‌ هم‌ در مورد انسان‌ بد و نگونسار و کج‌رفتار و انسانی‌ که‌ در جهت‌ غلط حرکت‌ می‌کند، به‌ زن‌ نوح‌ و لوط مثال‌ می‌زند.

فرازی از بیانات مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله خامنه ای
در دیدار با گروهی‌از زنان ‌پزشک ‌سراسر کشور 26/10/1368

-----------------------------------

حدیث فاطمی:

قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء ( سلام الله علیها) :
نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أنْبیائِهِ.

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: ما أهل بیت پیامبر، وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم، ما برگزیدگان پاک و مقدّس پروردگار مى باشیم، ما حجّت و راهنما خواهیم بود; و ما وارثان پیامبران الهى هستیم.

شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 16، ص 211.


 نوشته شده توسط مرتضی در چهارشنبه 86/3/9 و ساعت 6:12 عصر | نظرات دیگران()
سلام
چه زود عاشورای فاطمی رسید...
هنوزم داریم تو روزمرگی خودمون دست و پا میزنیم...
خدا میدونه از حرفای تکراری و جذابی که شنیدم و گفتم، خیلی خسته ام:
"شهدا شرمنده ایم" ، "بعد از شهدا ما چه کرده ایم؟" و  "آقا جان،کی میای؟"....
یعنی همه کارامون رو کردیم و حالا نوبت رسیده به ادای دین شهدا؟ نه به خدا....
چقدر تو حیطه وظایف فردی به وظیفه خودمون عمل کردیم؟چقدر به وظایف اجتماعی عمل کردیم؟
آیا واقعا رومون میشه حضرت صاحب(عج) بیان تو سطح شهر و ما هم همراهیشون کنیم؟
اگه بپرسن:"فلانی،تو بودی و وضعیت اینجوری شد؟"، خداییش چی داریم بگیم؟خدا به داد برسه...

{...بنا به دلایلی حذف شد...}
....................................................................................
امام باقر(ع) به جابر فرمودند: جابر! به خدا سوگند، فاطمه(س) با شفاعت‏خود در آن روز شیعیان و دوستانش را از میان اهل محشر جدا مى‏سازد. چنانکه کبوتر دانه خوب را از دانه بد جدا مى‏کند. هنگامى‏که شیعیان فاطمه همراه وى به در بهشت مى‏رسند، خداوند در دلشان مى‏افکند که به پشت‏سر بنگرند. وقتى چنین کنند، ندا مى‏رسد: دوستان من! اکنون که شفاعت فاطمه را در حق شما پذیرفتم، نگران چه هستید؟ آنان عرضه مى‏دارند: پروردگارا! ما نیز دوست داریم در چنین روزى مقام و منزلت ما براى دیگران آشکار شود. ندا مى‏رسد: دوستانم! بر گردید و بنگرید و هر که به خاطر دوستى فاطمه شما را دوست داشت و نیز هر که به خاطر محبت فاطمه به شما غذا، لباس یا آب داده و یا غیبتى را از شما دور گردانیده همراه خود وارد بهشت کنید.
یعنی میشه برای ما مادری کنن؟....

 نوشته شده توسط مرتضی در چهارشنبه 86/3/9 و ساعت 6:10 عصر | نظرات دیگران()
ایام فاطمیه و سالروز شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) یادآور بزرگترین جنایت تاریخ در حق آل الله است؛‌ظلم و ستمی که شیون افلاکیان را در آورده و ناله ملائک را در پی داشته. فاجعه ای که دل صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را هماره در اندوه دارد و اشک مبارکش را در جریان. یاد آوری مظلومیت حضرت زهرا ( علیها السلام) موجب تقویت ولایت دوستداران اهل بیت( علیهم السلام) است.

حضرت فاطمه ( علیها السلام) در روزهاى آخر زندگى
فاطمه (علیها السلام) در روزهاى آخر زندگى، «اسماء بنت عمیس‏» را فراخواند و فرمود: دوست ندارم بر پیکر زن پارچه‏اى بیفکنند و اندام وى زیر آن نمایان باشد.
اسماء پاسخ داد: من چیزى به شما نشان خواهم داد که درحبشه دیدم سپس چند شاخه‏تر خواست، آنها را خم کرد و پارچه‏اى بر روى آن کشید و تابوت گونه ساخت. فاطمه ( علیها السلام) فرمود: چه چیز خوبى است که در آن پیکر زن و مرد قابل تشخیص نیست. اى اسماء! هنگامى که جان دادم تو مرا غسل بده و نگذار کسى نزد جنازه من بیابد . این اولین تابوتى بود که در اسلام ساخته شد و هنگامى که فاطمه ( علیها السلام) آن را دید تبسمى کرد که تنها تبسم او بعد از وفات پدرش رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بود. (1)
بیمارى فاطمه ( علیها السلام) روز بروز سخت‏تر مى‏شد، فرزندان زهرا (سلام الله علیها) بخاطر مادرشان بشدت نگران بودند و دل پاک على ( علیه السلام) از اندوه فاطمه (سلام الله علیها) در خون نشسته بود.
روز وفات، زهرا ( علیها السلام) وصایاى خود را به على (علیه اسلام) بیان فرمود و ایشان به شدت گریست.
فاطمه ( علیها السلام) ضمن سفارش فرزندانش به على ( علیه السلام) فرمود: یا على! مرا شبانه و آن هنگام که چشمها در خواب است غسل بده، کفن کن و به خاک بسپار. دوست ندارم کسانى که حقم را غصب کردند به تشییع جنازه من حاضر شوند و یا بر من نماز بخوانند. (2)
هنگامى که وفات فاطمه (سلام الله علیها) نزدیک شد، به «سلمى‏» (3) فرمود تا مقدارى آب آورد. زهرا (سلام الله علیها) غسل کرد و بخوبى بدن خود را شستشو داد، لباسهاى پاکیزه خود را خواست و آنها را پوشید; سپس از سلمى خواست تا رختخوابش را وسط حجره بگستراند آنگاه رو به قبله دراز کشید; دستها را زیر صورت نهاد و گفت من هم اکنون قبض روح خواهم شد. خود را پاکیزه کرده‏ام کسى مرا برهنه نکند. (4)
پس از وفات فاطمه ( علیها السلام) حسن وحسین ( علیهما السلام) وارد خانه شدند و سراغ مادرشان را گرفتند، گفتند اکنون هنگام استراحت مادر ما نیست اسماء (5) به آنان گفت عزیزانم مادرتان از دنیا رفت.
حسن و حسین (ع) روى جنازه مادر افتادند و آن را مى‏بوسیدند و گریه مى‏کردند. حسن (ع) مى‏گفت: مادرجان با من سخن بگو. حسین (ع) مى‏گفت: مادر جان من حسین توام، قبل از آنکه بخاطر غم فراقت روح از بدنم جدا شود با من سخن بگو.
یتیمان زهرا (سلام الله علیها) به جانب مسجد شتافتند تا پدرشان را از مرگ غم انگیز مادر با خبر کنند. وقتى خبر وفات زهرا (سلام الله علیها) به على (ع) رسید از شدت غم و اندوه بیتاب شد و فرمود اى دختر پیامبر (ص) تو تسلى بخش من بودى بعد از تو از که تسلیت‏بجویم. (6)
صداى شیون یتیمان زهرا (سلام الله علیها) آواى جانسوز عزا بود که بگوش مردم مدینه رسید. عده‏اى ازخواص بنى هاشم به درون خانه رفتند، مردم مدینه نیز بیرون خانه اجتماع کردند و در حالى که بشدت مى‏گریستند منتظر بودند جنازه زهرا (سلام الله علیها) را از خانه بیرون آورند تا در تشییع جنازه شرکت کنند ناگاه ابوذر از خانه خارج شد و گفت: پراکنده شوید چون تشییع جنازه به تاخیر افتاد. (7)
شبانگاه على (علیه السلام) پیکر پاک فاطمه (سلام الله علیها) را غسل داد. (8) در هنگام غسل وى اسماء نیز با على (ع) همکار داشت. (9)
تنى چند از پاک مردان و رازداران اهل بیت؛ چون سلمان فارسى، مقداد، ابوذر، عمار و حذیفه، عبدالله بن مسعود (10) ، عباس و عقیل همراه حسن و حسین و على (علیهم السلام) بر پیکر دختر پیغمبرنماز گزاردند. (11) شبانه فاطمه (سلام الله علیها) رادفن کردند، على (علیه السلام) او را بخاک سپرد (12) و اجازه نداد تا ابوبکر بر جنازه او حاضر شود (13) على (علیه السلام) جایگاه زهرا (سلام الله علیها) را با زمین یکسان ساخت تا مزارش شناخته نشود. (14) و به روایتى صورت چند قبر بنا کرد تا مزار واقعى مخفى بماند. (15)

سخنان حضرت على (علیه السلام) بر مزار حضرت زهرا(سلام الله علیها)
کلینى عالم و محدث معروف شیعى - متوفاى 328 ه.ق - مى‏نویسد:
پس از وفات فاطمه (سلام الله علیها)، على (علیه السلام) او را پنهان به خاک سپرد و جاى قبرش را ناپدید کرد، سپس برخاست روبه مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کرد و گفت:
سلام بر تو یا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ! از من و از دخترت که به دیدار تو آمده و اکنون در کنارت زیر خاک خفته‏است، خداوند چنین خواسته که او زودتر از دیگران به تو ملحق شود.
اى پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ! شکیبائى‏ام از فراق محبوبه‏ات به پایان رسیده، و خویشتن داری ام بخاطر جدایى سرور زنان عالم از دست رفته است. اما چه چاره جز آنکه طبق سنت تو بر مصائب صبر کنم، آنچنان که در مصیبت جدائی ات صبر نمودم. من سرّ تو را در آرامگاهت نهادم و تو بر روى سینه من جاى دادى «همه از خدائیم و به سوى خدا باز خواهیم گشت‏» همانا امانت‏ به صاحبش رسید و گروگان دریافت گشت و زهرا (سلام الله علیها) از دستم گرفته شد. اى رسول خدا (ص) پس از او آسمان و زمین در منظر نگاهم زشت مى‏نماید. اندوهم جاودانه شد و شبم در بیخوابى مى‏گذرد و غمم پیوسته در دل است تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند.
غصه‏اى دارم که از شدتش دل به خون نشسته و اندوهى دارم بهت آور، چه زود جمع ما را به پریشانى کشانید و میان ما جدائى افکند تنها بسوى خداوند شکایت مى‏برم به همین زودى دخترت از همدست شدن امتت بر ربودن حقش به تو خبر خواهد داد، همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه، چه بسا درد دلهائى که چون آتش در سینه‏اش مى‏جوشید و در دنیا راهى براى گفتن و شرح دادن آن نیافت او هم اکنون مى‏گوید و خداوند هم داورى مى‏کند و او بهترین داوران است. سلام بر شما سلام وداع کننده که نه خشمگین است و نه دلتنگ اگر مى‏روم بخاطر دلتنگی ام نیست و اگر بمانم بخاطر بدگمانی ام به خدا از آنچه به صابران وعده داده نباشد.
آه، آه صبر آرام بخش و زیباست و اگر بیم چیرگى ستمکاران نبود براى همیشه چون معتکفان دراینجا مى‏ماندم و چون فرزند مرده شیون سرمى‏دادم و سیل آسا مى‏گریستم. خدا گواه است که دخترت پنهان بخاک سپرده مى‏شود در حالى که حقش غصب شد و از ارثش محروم گشت. با اینکه هنوز روزى چند از وفاتت نگذشته بود و بر خاطره‏ها از یادت غبار کهنگى ننشسته بود.
اى رسول خدا! دل را به یاد تو آرام میدارم درود خدا بر تو و سلام و رضوان خدا بر فاطه (سلام الله علیها) باد» . (16)
على (علیه السالم) از فراق فاطمه ( علیها السلام) به شدت اندوهگین بود، رنج و اندوه على (ع) در سخنان از دل برآمده‏اى که درکنار مزار زهرا (سلام الله علیها) گفته است هویدا است. گاه نیز سوز دل خود را در مرثیه‏هایى که مى‏سرود و یا زمزمه ‏مى‏کرد نشان مى‏داد. در دیوانى که منسوب به امیرالمومنین (ع) است شعرى با نوزده بیت آمده که على (ع) آنرا بر مزار فاطمه زهرا ( علیها السلام) سروده است. (17)
اما ابوالعباس مبرد - متوفاى 285 ه - دو بیت از آن شعرها را با اندکى تفاوت ذکر کرد. و گوید على (ع) به این اشعار تمثل جست.
لکل اجتماع من خلیلین فرقه *** و کل الذى دون الممات قلیل
و ان افتقادى واحدا بعد واحد *** ‌دلیل على ان لایدوم خلیل (18)
جمع هر دو دوستى را عاقبت فراق و پریشانى است و هر چیز جز مرگ ناچیز است و اینکه من دوستى را پس از دوست دیگر از دست مى‏دهم نشان آن است که هیچ دوستى جاوید نمى‏ماند.

در جستجوى مزار فاطمه ( علیها السلام)
«و لاى الامور تدفن سرا بضعة المصطفى و یعفى ثراها»
پاره تن مصطفى چرا پنهان بخاک سپرده شد و مزارش پنهان ماند؟
بدون هیچ تردیدى پس از دفن شبانه و مخفیانه زهرا (ع) مزارش نیز پنهان داشته شد. اما چرا بایستى درشهر پیامبر (ص) مزار تنها دخترش که به فاصله کوتاهى از او به دیدار خدا شتافت مخفى بماند؟ چرا نباید آنگونه که شایسته مقام اوست انبوه مردم در عزاى او و تشییع جنازه‏اش شرکت کنند و بر او نماز بگزارند و دفنش نمایند؟ آیا اینها بخاطر اجراى وصیت زهرا (ع) نبود؟ از این رو آن روزها کسى بدرستى جایگاه مزار فاطمه (ع) را نمى‏دانست و اگر کسى از على (ع) سراغ مزار فاطمه (ع) را مى‏گرفت‏به احتمال قوى پاسخش به سکوت برگزار مى‏شد.
سکوتى که در آن هزاران نکته اعتراض آمیز نهفته بود زیرا على (ع) سعى و اصرار فراوان در پنهان داشتن مزار زهرا (ع) داشت‏بدین خاطر جایگاه مزار فاطه را با زمین یکسان کرد آنگاه صورت هفت قبر (19) و یا چهل قبر در بقیع ترتیب داد و هنگامى که مردم به بقیع رفتند صورت چهل قبر را دیدند از این روشناخت مزار فاطمه (ع) بر آنان مشکل افتاد. (20)
طبرى در دلائل الامامه مى‏نویسد آن روز صبح مى‏خواستد زنها را ببرند که قبرها رانبش کنند و جنازه زهرا (ع) را از قبر بیرون آوردند و بر آن نماز بخوانند اما با تهدید على (ع) منصرف شدند. (21)
با این وجود در مورد مزار فاطمه زهرا (ع) چهار قول وجود دارد:
1- برخى مزار فاطمه (ع) را در بقیع مى‏دانند از جمله اربلى در کشف الغمه و سید مرتضى در عیون المعجزات (22) اهل سنت نیز عموما بر این باورند آنان مزارى را که درکنار مزار چهار امام (ع) وجود دارد مزار فاطمه دختر رسول خدا (ص) مى‏دانند. (23)
2- برخى چون ابن سعد و ابن جوزى گویند فاطمه (سلام الله علیها) رادر خانه عقیل دفن نموده‏اند. (24)
3- برخى مزار فاطمه (سلام الله علیها) را در روضه پیامبر (ص) مى‏دانند.
4- عده‏اى گویند فاطمه (ع) را در خانه‏اش دفن نمودند که قرائن، روایات و اقوال زیادى این قول را تایید مى‏کند که عبارتنداز:
1- هیچ دلیلى نداشت که على (ع) فاطمه زهرا (ع) را در جوار پیامبر (ص) به خاک نسپارد زیرا خانه فاطمه (ع) درکنار خانه رسول خدا (ص) بود و بنابراین خانه فاطمه فضیلت‏بیشترى نسبت‏به بقیع داشت آنگونه که حتى بعدها ابوبکر و عمر هم هنگام مرگشان وصیت کردند در جوار پیامبر ( صلى الله علیه و آله) دفن شوند. امام حسن مجتبى (ع) هم هنگام شهادت وصیت نمود کنار جدش بخاک سپرده شود که متاسفانه اهل بیت (ع) هنگام اجراى وصیت‏با مخالفت‏برخى روبرو شدند. (25)
و از این رو حضرت را در کنار جده‏اش «فاطمه بنت اسد» بخاک سپردند. (26)
در اینجا روشن مى‏شود: اول آنکه اهل بیت تاکید داشتند تا در کنار پیامبر (ص) به خاک سپرده شوند و دوم امام حسن ( علیه السلام) کنار مزار فاطمه بنت اسد دفن گردید بنابراین مزارى که در بقیع در کنار مزار چهار امام ( علیهم السلام) قرار دارد مزار فاطمه بنت اسد است نه مزار فاطمه زهراء (ع) !
2- هر چند دفن فاطمه (ع) شبانه صورت گرفت اما با توجه با بافت‏شهرى مدینه در آن زمان انتقال فاطمه (ع) از خانه‏اش به بقیع و عبور ازکوچه‏هاى تنگ و از جلوى خانه‏هاى کوچکى که به سبک روستاها غالبا حیاطى هم نداشتند چندان آسان نمى‏نماید زیرا کافى است تنها در این مسیر چشمى بیدار باشد و یا بیدار شود و همه نقشه‏ها بر باد رود.
3- سخن على (ع) بر مزار فاطمه (ع) که پس از دفن او برخاست و رو به قبر پیامبر (ص) کرد و فرمود «السلام علیک یا رسول الله عنى و عن ابنتک النازلة فى جوارک‏» (27) یعنى: سلام بر تو اى رسول خدا (ص) ازمن و از دخترت که در جوار تو فرود آمده.
و طبق نقل کلینى: «السلام علیک عنى و عن ابنتک و زائرک و البائنة فى الثرى ببقعتک‏» (28) یعنى: اى رسول خدا (ص) ! از من و دخترت که به دیدار تو آمده و در کنارت که زیر خاک آرمیده درورد باد.
از هر دو عبارت کافى و نهج البلاغه چنین استفاده مى‏شود که على (ع) پس ازدفن فاطمه (ع) رو به قبر پیامبر (ص) کرد. بنابراین معلوم مى‏شود قبر شریف نبوى (ص) در پیش روى او بود، و اگر على (ع) در بقیع بود بایستى رو به سوى قبر حضرت مى‏کرد نه رو به قبر شریف پیامبر. دیگر اینکه به تصریح ذکر شده که فاطمه (ع) در جوار پیامبر (ص) و در کنار او به خاک سپرده شده است.
4- شیخ صدوق ابن بابویه عالم بزرگ شیعه - متوفاى 389 ه - گوید: برایم ثابت‏شده که فاطه (ع) رادر خانه‏اش دفن نمودند، پس از آنکه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه (ع) در مسجد واقع شد. من سالیکه به سفر حج رفتم در مدینه رو به سوى خانه فاطمه (ع) که از اسطوانه روبروى باب جبرئیل تا پشت‏حظیره مرقد نبوى است نمودم و در آنجا زیارت فاطمه را به جا آوردم. (29)
گروهى دیگر از علماء نظیر علامه حلى و علامه مجلسى معتقدند که فاطمه (ع) را درخانه‏اش دفن نمودند. (30)
5- شیخ طوسى - متوفاى 460 ق - گوید صحیح آن است که فاطمه (ع) در خانه‏اش یا روضه پیامبر (ص) دفن گردید، زیرا دیث‏شریف پیامبر (ص) این مطلب را تایید مى‏کند که فرمود: «ما بین قبرى و منبرى روضة من ریاض الجنه‏» بین قبر و منبرم باغى از گلشن‏هاى بهشت است. (31)
در صورتى که مکان روضه را وسیعتر بدانیم قول شیخ طوسى نیز قابل قبول است و گرنه خانه فاطمه (ع) ما بین قبر ومنبر پیامبر (ص) نبوده است‏بلکه پایین قبر پیامبر (ص) قرار داشته است.
6- درسال 886 ق بدنبال آتش سوزى درمسجد نبوى در مدینه سمهودى تاریخ نگار و مدینه شناس معروف که ازعلویان مصرى ساکن مدینه بود ماموریت نظارت بر تعمیرات را به عهده گرفت از این رو به مقصوره قدم نهاد تا به کار خویش پردازد در هنگام تعمیر قبرى در زیر کف اطاق حضرت فاطمه ( علیها السلام) پیدا شد که باید قبر فاطمه (ع) دختر پیامبر (ص) باشد. (32)
7- وجود مزار شریف فاطمه (ع) درحجره‏اش معروف و مشهور بوده زیرا به عهد سمهودى خدام حرم شریف نبوى (ص) مردم را هنگام زیارت مردم را راهنماى مى‏کردند تا جلو حجره فاطمه (ع) قدرى از کنار ضریح پیامبر (ص) فاصله گیردند مبادا پا بر مزار فاطمه (ع) نهند. زیرا مى‏دانستد که بنا بر یکى از اقوال آنجا مزار فاطمه (ع) است. (33)
8- مردى از امام جعفر صادق (ع) مکان مزار فاطمه (ع) را سؤال نمود حضرت فرمود: «در خانه‏اش دفن شد» . (34)
9- به موجب روایتى که معتبرترین کتب شیعه نظیر اصول کافى، عیون اخبار الرضا، مناقب و دیگر کتابها آن را نقل کرده‏اند: مردى از حضرت رضا (ع) مکان قبر فاطمه (ع) را پرسید حضرت فرمود فاطمه (ع) را در خانه‏اش دفن نمودند بعد از آنکه بنى امیه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه (ع) در مسجد واقع شد. (35)
10- مردى بنام ابراهیم بن محمد همدانى نامه‏اى به امام على النقى نوشت و از حضرت محل دفن فاطمه (ع) را سؤال کرد. امام در پاسخ وى نوشت او را کنار جدم رسول خدا (ص) بخاک سپردند. (36)
بنابراین با توجه به دلائلى که ذکر شد جاى تردید باقى نمى‏ماند که فاطمه زهرا ( علیها السلام) در خانه‏اش دفن گردید بخصوص که ائمه علیهم السلام نیز این موضوع را با صراحت‏بیان فرموده‏اند و به یقین فرزندان بهتر جاى قبر مادرشان را مى‏دانند و اهل خانه از درون خانه بهتر خبر دارند اگر فاطمه (سلام الله علیها) دستور ساختن نعش رابه اسماء مى‏دهد نه براى این است که جسد او را مى‏خواستند جابجا کنند بلکه بدین جهت است که چند تنى که بر او نماز مى‏گزارند پیکرش را نبیند و اگر على (ع) صورت قبرهاى در بقیع بنا مى‏کند بدان خاطر است تا مزارهاى واقعى در آن مقطع خاص زمانى مخفى بماند واگر با کسانى که قصد شکافتن آن قبرهاى غیر واقعى را دارند به مقابله جدى برمى‏خیزد بدان خاطر است که اگر آن شبه قبرها شکافته شود بر آنان تردیدى نخواهد ماند که فاطمه در خانه‏اش به خاک سپرده شده و هر چند على (ع) مزار فاطمه را با زمین یکسان قرار داده بود اما کنجاویها راز نهفته را آشکار مى‏کرد. بعد از گذشت آن دوران خاص دیگر پنهان داشتن مزار دلیل خاص نداشت و از این رو فرزندان فاطمه (ع) یعنى حضرت امام جعفر صادق امام رضا و امام على النقى (که درود خدا بر آنان باد) با صراحت فرمودند که مزار فاطمه (علیها لاسلام) درخانه‏اش مى‏باشد و در کنار پیامبر ( صلى الله علیه و آله) بخاک سپرده شده است. اکنون تنها پاسخ به این سوال باقى است که مکان حجره فاطمه زهراء ( علیها السلام) در مسجد نبوى کجاست؟
در پاسخ به این سوال مورخ کبیر اهل سنت‏شیخ محمود بن محمد النجار در کتابش الدرة الثمینه فى اخبار المدینه چنین مى‏نویسد: قبر فاطمه رضى الله عنها در خانه اوست که عمر بن عبد العزیز آن را ضمیمه مسجد کرد خانه او امروز داخل مقصوره و پشت‏حجره پیامبر (ص) است و در آن محرابى قرار دارد. همچنین قبر پیامبر (ص) وسائر حجرات همسرانش در مسجد قرار دارد. (37)

تاریخ وفات
در تاریخ وفات حضرت زهرا (ع) نیز اختلاف است عده‏اى از علماء شیعه و سنى وفات فامه زهرا (ع) را 75 روز (38) و عده اى 95 روز بعد از وفات پیامبر (ص) مى‏دانند. (39)
یکى از مواردى که موجب اختلاف شده این است که در خط کوفى تقطه گذارى وجود نداشته است. واز این رو خمس و سبعون (75 روز) و خمس و تسعون (95 روز) هر دو یکسان نوشته مى‏شده که در خواندن و قرائت آن اشتباه پیش آمده است.
با توجه به اینکه وفات پیامبر (ص) در روز دوشنبه 28 صفر سال یازدهم هجرى قمرى مطابق 7 خرداد سال 11 ه.ش اتفاق افتاد بنابر گفته اول (75 روز) تاریخ وفات فاطمه (ع) 13 جمادى الاولى سال یازدهم ه.ق مطابق هفدهم مردادماه سال 11 هجرى شمسى و بنابر گفته دوم (95 روز) تاریخ 3 جمادى الاخر سال 11 ه.ق مطابق با ششم شهریور سال 11 هجرى شمى مى‏باشد البته گفته‏هاى دیگر در تاریخ وفات حضرت زهرا هست اما فاصله 75 روز یا 95 روز با نظر اهل بیت (ع) هماهنگ است از این رو ما را با دیگر گفته‏ها کارى نیست. با توجه به قرائنى چند آنچه صحیح‏تر مى‏نماید 95 روزاست. (40) .


-------------------------------------------------------------
1. طبقات ج 8 ص 18- سنن بیهقى ج 4 ص 34- ذخائر العقبى ص 53- بحار الانوار ج 43 ص 189.
2. بحار الانوار ج 43 ص 192.
3. سلمى همسر ابى رافع کنیز پیامبر (ص) بود که حضرت وى را آزاد فرموده بود بعدها افتخار خدمتگزارى به فاطمه را یافات و به خاطر تشابه اسمیش به اسماء برخى تاریخ نگاران این جریان را به اسماء نسبت داده‏اند ر.ک. به پاورقى ج 43 ص 181 بحار الانوار.
4. مسند الامام احمد بن حنبل ج 6 ص 163- حلیة الاولیاء ج 2 ص 43- ذخائر العقبى ص 43- اسدالغابه ج 5 ص 590- امالى مفید ص 172.
5.شاید هم خود سلمى!.
6. بحار الاوار ج 43 ص 186.
7. بحار الاوار ج 43 ص 192.
8. طبقات ابن سعد ج 8 ص 18.
9. کشف الغمه بحار الانوار ج 3 ص 185 و 189 و 184.
10. تفسیر فرات بن ابراهیم ص 215- رجال کشى ص 4- اختصاص ص 5.
11. بحار الانوار ج 43 ص 183.
12. طبقات ج 8 ص 18.
13. انساب الاشراف.
14. بحار الانوار ج 43 ص 193.
15. دلائل الامامه ص 46.
16. اصول کافى ج 1 ص 458- کشف الغمه - دلائل الامامه ص 47 امالى مفید ص 165- درنهج البلاغه بطور خلاصه‏تر یاد شده خطبه 194 نهج البلاغه فیض ص 651 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج 10 ص 265.
17. بحار الانوار ج 43 ص 216.
18. کامل ابوالعباس مبرد ج 4 ص 30.
19. بحار الانوار ج 43 ص 182.
20. دلائل الامامه ص 46.
21. دلائل الامامه ص 46.
22. کشف الغمه عیون المعجزات ص 47.
23. نگاه کنید به تصاویر شماره 7و8.
24. طبقات ج 8 ص 20 تذکرة الخواص.
25. مقاتل الطالبین ص 48 و 49- کشف الغمه ج 1 ص 586- تاریخ یعقوبى ج 2 ص - 255 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج 16. ص 14.
26. کشف الغمه ج 1 ص 586 مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 44 ارشاد مفید ص 192- فتوح ابن اعثم ج 4، ص 208.
27. نهج البلاغه فیض ص 652- خطبه 195.
28. اصول کافى ج 1 ص 458.
29. من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 341.
30. بحار الانوار ج 43 ص 188- منتقى علامه حلى - مراة العقول ج 1 ص 39.
31. بحار الانوار ج 43 ص 185.
32. مکه مکرمه مدینه منوره ص 160.
33. وفاء الوفاء ج 2 ص 469 و ص 906.
34. قرب الاسناد ص 161- بحار الانوار ج 10 ص 192.
35. دفنت فى بیتها فلما زادت بنو امیة فى المسجد صارت فى المسجد» . اصول کافى ج 1ص 461 عیون اخبار الرضا ج 1 ص 311 مناقب ابن شهر آشوب ج 3 139 مراة العقول ج 5 ص 349- معانى الاخبار ص 268.
36. ریاحین الشریعه ج 2 ص 93.
37. الدرة الثمینه فى اخبار المدینه ص 359 و 360 نگاه کنید به تصویر شماره 9.
38. اصول کافى ج 1 ص 458 الامامه و السیاسه ج 1 س 20 دلائل الامامه ص 45 کشف الغمه.
39. روایتى از امام باقر (ع) .
40. ر.ک به مصباح المتهجد ص 732 مصباح کفعمى ص 511 اقبال سید بن طاوس ص 623- دلائل الامامة ص 45 بحار الانوار ج 43 ص 170 و 180- منتخب التواریخ ص 102 منتهى الامال ص 99.

 نوشته شده توسط مرتضی در چهارشنبه 86/3/9 و ساعت 6:7 عصر | نظرات دیگران()
عکسهایی ای شکوفه های بهاری.

منبع ایران عشقIraneshgh.info 

به علت دیر لود شدن وبلاگ ، ادامه ی تصاویر رو در ادامه ی مطلب قرار دادم.

                      
:::::::::::::::ادامــــــــه تصـــــــــــاویــــــر...:::::::::::::::::
 نوشته شده توسط مرتضی در جمعه 86/2/7 و ساعت 11:57 عصر | نظرات دیگران()
اینهم مداحی ریحانه مصطفی که یکی از دوستان سفارش کرده بودن.

لینک دانلود : http://www.speedyshare.com/158569976.html

لینک دانلود 2 : دانلود از  راپید شر

لینک دانلود 3 پرشین گیگ :   راست کلیک کنید و روی save target as....  کلیک کنید

File size 2.68 MB
 نوشته شده توسط مرتضی در سه شنبه 86/2/4 و ساعت 12:28 صبح | نظرات دیگران()
زندگی صحنه تلاش و بالندگی، و لحظه های آن چون رودی درگذر است. رودی مواج که درتلاطمش ، انسان ها ساخته می شوند ؛ پس تا دمی باقی است از لحظات و سخنان دیگران عبرت بگیریم : - با شکیبایی وصبر ، انتظار گشایش و پیروزی می رود . ( حضرت محمد صلی الله علیه و آله) - اگر کوه ها به لرزه درآمدند، تو پابرجا و استوار باش . ( امام علی علیه السلام) - صبر، ضامن پیروزی است . ( حضرت علی علیه السلام ) - هر کس یک ساعت شکیبایی ورزد ، ساعت ها حمد و سپاس خواهد گفت . ( حضرت علی علیه السلام ) - صبر، قله ایمان است . ( امام صادق علیه السلام) - بردباری ، هنگامی خوب است که مبدأ منزهی داشته باشد ، وگرنه در مقابل بیدادگری ، بردباری ناتوانی ، و ناتوانی مقدمه نابودی است. ( زرتشت) - بردباری به هنگام خشم ، و خوش رویی به هنگام تنگدستی ، مشکل ترین کار است . ( سقراط) - هر چه بخواهید به دست خواهید آورد : اگر صبر و بردباری ، سرمایه شما باشد. ( لافونتن) - کسی که هیچ چیز را تحمل نمی کند، خود، تحمل ناپذیر است.( ژانه) - عظمت واقعی در آن نیست که هرگز سقوط نکنیم ؛ بلکه در آن است که هر بار سقوط کردیم، دوباره برخیزیم . ( ژید) - مصائب خود را مانند لباس هایتان با کمال بی اعتنایی تحمل کنید.( شکسپیر) - راز بزرگ زندگی در شکیبایی است و نباید به خاطر یک آینده مبهم ، حال را از دست داد. (؟)
 
صداقت چیست

با خود صداقت داشته باشید. آنگاه همچون چرخه ی طبیعی فرا رسیدن روز از پی شب ، خواهید دید که با دیگران نیز نمی توانید صادق نباشید. 2. صداقت نخستین بخش کتاب عشق است. 3. آنچه هستید شما را بهتر معرفی می کند تا آنچه می گویید. 4. چه بهتر که ناموفق باشیم با افتخار ، ولی موفق نباشیم با دروغ و تقلب. 5. ضرر را بر منفعت غیر مشروع ترجیح دهید ، ضرر تلخ است ولی آنی است ، در حالی که منفعت غیر مشروع وجدان شما را همواره می آزارد. 6. انسان را به لحاظ قدرت اخلاق و روحش مورد قضاوت قرار می دهند. 7. رستگاری تو در عمل دیگران تجلی پیدا نمی کند. بلکه درعکس العمل تو ظاهر می شود. 8. از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخن های تو بر تو حکم خواهد شد. 9. اگر با صداقت زندگی کنید هدف زندگی کردن را می آموزید. 10 . بخشش هنگامی آسان می شود که ما بتوانیم دیگران را بشناسیم و به ضعف های خودمان و این که ما نیز امکان اشتباه کردن داریم معترف باشیم. 11 . صداقت نخستین فصل دفتر دانایی است . 12 . صداقت بهترین منش است . با اعتماد به نفس به جنگ مشکلات بروید 1. تسلط بر نفس از فرمانروایی بر نفوس مشکل تر است. 2. اگر برای تغییر زندگی خود مصمم هستید، برای تغییر محیط خود نیز مصمم شوید. 3. اجازه ندهید که دیگران با اعمالشان اعتماد به نفس را از شما بگیرند. 4. راز پیروزی انسان داشتن اعتماد به نفس است. 5. شکست همان شکست خوردن نیست، شکست کاری صورت ندادن است. 6. اگر شما جزو افرادی هستید که از برخورد نگاه می هراسید به این معناست که یا ریگی به کفش دارید یا اعتماد به نفستان متزلزل شده است. 7. اگر با اطمینان زندگی کنید ، اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزید. 8. با اعتماد به نفس انتظار وقوع چیزی را داشته باشید تا در جهان پیرامونتان امکان وقوع پیدا کند. 9. ذهن ناخودآگاه شما با توجه به این که چگونه آن را برنامه ریزی کنید می تواند شما را به پیش ببرد و یا از پیشرفت باز دارد. 10. معیار ایمان به خود، توانایی استقامت در برابرسختی ها، شکست ها و ناامیدی هاست. 11. پیش فرض های نادرست ریشه شکست ها هستند . شهامت محک زدن پیش فرض های خود را داشته باشید. 12. هرگز خودتان را دست کم نگیرید. وقتی کس دیگری ازعهده کاری برآمده باشد، به احتمال زیاد شما هم می توانید از عهده آن برآیید. 13. نام شما زیباترین صوت در زندگی شماست . آن را با غرور بر زبان آورید. 14. رمز اعتماد به نفس و شناخت صحیح ، عملکرد عالی است. 15.

اعتماد به نفس کلید موفقیت
برای کسب اعتماد به نفس و احترام به خود، توانایی شما در به دست آوردن استقلال مالی ضروری است.

1. اعتماد به نفس اساس موفقیت ها و پیروزی های بزرگ است. 2. شما می توانید از عهده هر کاری برآیید به شرط آن که شدیداً خواستار آن باشید. 3.مردم عادی امید و آرزو دارند ؛ افراد متکی به نفس ، هدف و برنامه. 4. عدم توانایی یا نداشتن شرایط مناسب نیست که مانع پیشرفت شماست ؛ مانع واقعی نداشتن اعتماد به نفس است. 5. شما هیچ محدودیتی در توانایی انجام کار ندارید جز محدودیت هایی که خودتان در ذهنتان ایجاد می کنید. 6. اعتماد به نفس یک عادت است . برای پرورش آن باید طوری عمل کنید که گویی اعتماد به نفسی را که خواستار آن هستید دارید. 7. رؤیاهای بزرگ داشته باشید. فقط رؤیاهای بزرگ می توانند روحیه و ذهن شما را فعال نگه دارند. 8. کلید اعتماد به نفس این است که ابتدا تصمیم بگیرید چه می خواهید و سپس برای رسیدن به خواسته خود طوری عمل کنید که گویی امکان شکست وجود ندارد. 9. در درونِ جسارت ، نبوغ و قدرت سحرآمیزی نهفته است. 10. واقع نگر باشید و آینده ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید. 11. آینده متعلق به کسانی است که خواستار آن هستند . از همین امروز تصمیم بگیرید هر چه را در زندگی آرزو دارید طلب کنید. 12. شما همیشه در این که چه کاری را بیشتر، چه کاری را کمتر و چه کاری را اصلاً انجام ندهید آزاد هستید. 13. انسان هایی که اعتماد به نفس دارند خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند. فقط خودشان را با بهترین کسی که می توانند باشند مقایسه می کنند. 14. در هر بخشی از زندگی به عالی بودن فکر کنید و هرگز برای دستیابی به آن از هیچ تلاشی کوتاهی نکنید. 15. هر کاری را که دوست دارید ، انجام دهید و با تمام وجود برای بهتر بودن در آن کار تلاش کنید.

 نوشته شده توسط مرتضی در شنبه 86/1/18 و ساعت 12:21 عصر | نظرات دیگران()
نامه ای از اعماق دل چارلی چاپلین٬ هنرمند بزرگ سینما ٬ فیلم سازی که در آثارش به انسان ارج نهاد و

فساد و تباهی را با طنز به باد انتقاد گرفت ٬نامه ای به دخترش جرالدین چاپلین دارد که یکی از با ارزش

ترین نوشته ها به شمار می اید.این نوشته سرشار از نکات اخلاقی و بسیار زیبا و خواندنی است. جرالدین

دخترم! از تو دورم ٬ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمی شود٬تو کجایی؟ در پاریس روی صحنه پر

شکوه شانزه لیزه٬......در نقش ستاره باش ٬بدرخش!اما اگر فریاد تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی

آور گلهایی که برایت فرستاده اند ٬ترا فرصت هوشیاری داد٬ بنشین و نامه ام را بخوان.......... هنر قبل از

آنکه دو بال پرواز به انسان بدهد اغلب دو پای او را میشکند......... جرالدین دخترم! پدرت با تو حرف می زند

٬شاید شبی درخشش گرانبهاترین الماس این جهان ترا فریب دهد.آن شب است که این الماس ٬ریسمان

نا استوار زیر پای تو خواهد بود و سقوط تو حتمی است.روزی که چهره زیبای یک اشراف زاده تو را بفریبد٬

آن روز است که بند باز ناشی خواهی بود٬بند باز ناشی همیشه سقوط میکند. از این رو ٬دل به زروزیور

مبند.بزرگترین الماس این جهان آفتاب است که خوشبختانه بر گردن همه می درخشد.اما اگر روزی دل به

مردی آفتاب گونه بستی ٬با او یک دل باش و به راستی او را دوست بدار. دخترم! هیچ کس و هیچ چیز را در

این جهان نمی توان شایسته این یافت که دختری ناخن پای خود را به خاطرش عریان کند.برهنگی بیماری

عصر ماست .به گمان من٬ تن تو باید مال کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است. جرالدین٬

دخترم! با این پیام نامه ام را به پایان می رسانم: انسان باش ٬زیرا که گرسنه بودن و در فقر مردن ٬هزار بار

قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است.

 
 
 

 نوشته شده توسط مرتضی در شنبه 86/1/18 و ساعت 12:11 عصر | نظرات دیگران()
   1   2      >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
راه اندازی سایت
سال 1390 سال جهاد اقتصادی
دانلود برنامه کنکاش با حضور دکتر عباسی 89/12/15
همایش سلطه پوشالی 1 | استاد رائفی پور
نقد و بررسی مستند 'ظهور نزدیک است'
جهان متوالی (ادامه مبحث جهان موازی ) | دکتر عباسی
حمایت از مردم مظلوم بحرین و مسلمانان بیدار منطقه
دانلود برنامه کنکاش با حضور دکتر عباسی 89/12/22
برنامه راز - تحلیل مستند ایرانیوم
تحلیل سریال لاست جلسه چهارم - دکتر عباسی
جهان موازی (3) + تحلیل سریال Fringe - دکتر عباسی
جهان موازی (2) + تحلیل سریال Fringe - دکتر عباسی
جهان موازی 1 + تحلیل سریال Fringe - دکتر عباسی
منازعه در نبردگاه ذهن | تحلیل فیلم Inception - دکتر عباسی
جهان موازی - دکتر عباسی
[همه عناوین(82)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا